خلاصه داستان : این اثر نگاهی به وضعیت زندان های ایالات متحده می افکند و برای آنان که احتمالا در آمریکا زندانی شوند یک راهنمای خوب بشمار میرود.

خلاصه داستان : یک نوازنده ساكسیفونی بنام «فرد مادیسون» در آیفون خانه اش میشنود که "دیک لورنت مرده است". این پیام در ابتدا برای او بی مفهوم است. روزی همسرش بسته‌ای حاوی یک کاست ویدئو در جلو خانه پیدا می‌کند، وقتی با هم به تماشای آن مینشینند نمای بیرونی خانه خود را مبینند. آن دو حدس می‌زنند که فیلم را یک بنگاه معاملات ملکی فرستاده است. بعدتر فیلمی دیگر پیدا می‌کنند که اینبار علاوه بر نمای بیرون، وارد خانه شده و آنها را خوابیده در اتاق خواب نشان می‌دهد. نگران از این موضوع، به پلیس آگاهی می‌دهند. ماموران پلیس ناتوان از حل معما از آنها می خواهند ضریب امنیتی خانه را بالاتر ببرند...

خلاصه داستان : "گریس" مادر مجردی است که مرتب کار می کند. او با پزشک متاهدی رابطه دارد. دختر او سعی دارد تا با کارهایی خود را بزرگ تر نشان دهد ...

خلاصه داستان : یک دامپزشک ویتنامی به خانه اش در شهر کوچکشان می آید و خود را در مقابل قوانینی می بیند که بردارش وضع کرده که او با آنها مخالف است، تا اینکه...

خلاصه داستان : پس از خروج از زندان، مردی که رپ را برای برخی از دوستانش دزدید، دوباره با آنها همراه می شود و به آنها می گوید که علاقه ای به انجام هر کاری با آنها ندارد.

خلاصه داستان : این سریال روایتگر زندگی زنی به نام آلیسون دُبیس است که در یک بخش قضایی کار میکند. او به کم قابلیت های ویژه خود می تواند به پیشرفت پرونده های جنایی خاص که از راه های معمول قابل حل نیستند کمک کند. قابلیت ویژه او خواب ها و رویاهای صادقه ایست که در طول شب یا روز مشاهده میکند. او در خواب آنچه اتفاق افتاده و یا قرار است اتفاق بیفتد را می بیند. همچنین او می تواند با ارواح رابطه برقرار کند. آلیسون همراه با شوهر و سه دخترش زندگی میکند. یکی از دختر های او قابلیت های کم و بیش مشابهی را از خود بروز می دهد. او در کنار استرس های ناشی از برخورد با ارواح، بایستی زندگی خانوادگی خود حفظ کند و دخترانش نیز کمک کند تا شکل خوای زندگیشان کنار بیای

خلاصه داستان :کارمندی در زندان عاشق چند زندانی شده و به آن‌ها برای فرار کمک می‌کند.

خلاصه داستان :دختری تلاش می‌کند تا از رابطه‌ای مسموم با مادرش وسواسی‌اش فرار کند.

خلاصه داستان :یک پسر 12 ساله باید با همسر برادرش که عادت به زندگی شهر نشینی ندارد، ازدواج کند...