خلاصه داستان : ماهها پس از اتفاقات فیلم اول،"مینگ" به یک مسئول بلند مرتبه پلیس به جاسوسی برای مافیا مشکوک می شود و...

خلاصه داستان : هواپیمای یک تیم راگبی اروگوئه ای در کوهستانهای آندس سقوط کرده و آنها را در شرایط بسیار سخت آب و هوایی گرفتار می کند...

خلاصه داستان : «رومیو» (دی کاپریو) که نسبت به رفتارهای عموزاده هایش، مانتا گیوها، بی توجه است، وقتی در پایان یک ضیافت بسیار خشن در می یابد «جولیت»(دینز) که دل باخته اش شده از خانواده ی «کاپولت» است، بابت کینه و دشمنی دو خاندان سخت دچار نگرانی می شود.

خلاصه داستان : داستان یک مامور سیا به نام راجر فریس است که برای پیدا کردن یکی از سران تروریست القاعده به نام سلیمان به اردن می رود. در این بین او با پرستاری عرب به نام عایشه آشنا می شود. فیلم مضمونی ضد تروریستی دارد و در عین حال از سیاست های مداخله جویانه امریکا نیز انتقاد می کند. اما به دلیل حضور گلشیفته فراهانی در آن برای تمام ایرانیها فیلم جالب و دیدنی محسوب می شود.

خلاصه داستان : لوئیس چهاردهم، پادشاه ظالم فرانسه یک قلوی برادر دارد که به طور پنهانی در سیاهچال زندانی‌اش کرده است...

خلاصه داستان : تحول عجیبی در نسل خون آشامان رخ داده است: ریپر خون آشامی که دارای دارای خاصیت خون آشامی سیری ناپذیر است و بر خلاف خون آشامان با گلوله از بین نمی رود. طعمه های ریپر هم انسانها و هم خون آشامان هستند و قربانیهای او خودشان بصورت ریپر در می آیند. جمعیت آنها به سرعت افزایش می یابد، این امر موجودیت خون آشامان را تهدید می کند زیرا بزودی انسان کافی برای تامین خون مورد نیاز آنها وجود نخواهد داشت. بلید و یک دانشمند اسلحه سازی با نام اسکاد بطور عجیبی توسط شورای خون آشامان فراخوانی می شوند...

خلاصه داستان : زنی به همراه دخترش در زمان جنگ هتلی را اداره می کنند. وقتی مادر از دنیا می رود، دختر خود را گرفتار مهمانان دیوانه هتل می بیند. پس از مدت کوتاهی، شخصی نقابدار اقدام به کشتن کسانی که به او آسیب رسانده اند می کند و...

خلاصه داستان : دکتر «کینگ شولتز» (کریستوفر والتز) آزادی یک برده سیاه پوست بنام «جنگو» (جیمی فاکس) را می خرد، و به او کمک می کند تا همسرش را که در چنگ یک مزرعه دار ثروتمند و بی رحم بنام «کلوین کندی» (لئوناردو دی‌کاپریو) است، نجات دهد...

خلاصه داستان : از وقتی که همسرش نبود علاقه به او را در شب ازدواجش اعلام کرده بود، "آنتونیا دی انجلس" دیگر برای او ارزش نداشت. وقتی او ناپدید شد، همسرش او را مرده حساب کرد. او تجارت را خود به دست گرفته و برای دیدن مشتریان به مسافرت رفت و...