خلاصه داستان : داستان فیلم رابطه دوستانه بین یک پرتاب کننده بیسبال و یک گیرنده توپ نادان بنام بروس را روایت می کند. آنها در طول فصل با بیماری مرگبار بروس روبرو می شوند و ...

خلاصه داستان : یک رفتگر که همیشه در یک مسیر بخصوص مشغول به کار است،همین امر باعث می شود که او در یک محله عاشق یک مستخدم بشود اما متاسفانه سرکارگر او ...

خلاصه داستان : آلمان، اوایل دهه 1930. در مقابل ظهور نازیها، "هرمان" مهاجری روسی به آرامی دیوانه می شود. او پس از مدتی با کارگران خود؛تاجران دیگر و غریبه ها بد رفتاری می کند. در این زمان او با "فلیکس" کارگری که تصور می کند دقیقا مانند اوست آشنا می شود و...

خلاصه داستان : یک دوستی سه طرفه میان دو بازیکن حرفه ای فوتبال و یک دختر جوان زمانی به خطر می افتد که دو نفر از آنها رابطه را عاشقانه می کنند...

خلاصه داستان : «مرتل گوردون» (رولندز)، بازیگر مشهور تیاتر که الکلی است در آخرین روزهای پیش از اجرای رسمی یک نمایش جدید که شوهرش «مانی ویکتور» (گازارا) کارگردان، «سارا گود» (بلوندل) نویسنده و «موریس آرونز» (کاساوتیس) بازیگر مرد نقش اول آن است، اوقات سختی را می گذراند...

خلاصه داستان : پزشکی جوان متوجه می شود اتفاقی وحشتناک در بیمارستانش در حال وقوع است.بیماران تقریبا چندین ماه پس از عمل جراحی به کما می روند.پس از این اتفاق بیماران به یک موسسه مرموز منتقل می شوند و...

خلاصه داستان : زنی متاهل و معشوقه اش، همسر زنی را می کشند و جسدش را درون چاهی می اندازند، بعد از مدتی، روح همسر برای انتقام باز میگردد ، به مدت سه سال آنها بطور مخفیانه همدیگر را ملاقات می کردند تا اینکه مردم شروع به سوال پرسیدن کردند …

خلاصه داستان : "جنیفر" نویسنده است که بر روی یک کتاب جدید کار می کند و برای به پایان رساندن آن به مکانی در خارج از شهر می رود.او کلبه ای در خارج از شهر اجاره می کند اما این کار او توجه چند مرد محلی را جلب می کند.آنها به "جنیفر" در دهکده حمله می کنند.پس از این حمله او که بهبودی خود را بدست آورده شروع به انتقام گیری می کند...

خلاصه داستان : "سرگرد چارلز رین" از جنگ به خانه بازگشته و هدایای زیادی از طرف مردم شهر به دلیل شجاعت هایش دریافت می کند. تعدادی از ارازل و اوباش حریص قصد دارند مقداری از نقره های او سرقت کنند. در این میان آنها همسر و پسر او را به قتل رسانده و از ناحیه دست مجروحش می کنند. او که قصد انتقام دارد به کمک دوست دوران جنگش "جانی" به دیدار آنها می رود...

خلاصه داستان : فیلم چند روز آخر زندگی "الویرا" که پیش از این با نام "اروین" شناخته می شد را دنبال می کند.سالها قبل او به "آنتون" یکی از همکاران خود می گوید که او را دوست دارد اما "آنتون" در جواب می گوید:چه بد، تو یک زن نیستی!