خلاصه داستان : با توجه به معجزه ای که در مورد منقبض شدن تومور سرطانی هزل رخ داده و چند سال وقت برایش فراهم آورده، او تا کنون در انتهای خط زندگیش بوده و منتظر آخرین ورق داستان زندگیش است. اما یک برنامه ی پیچیده ای در گروه بچه های سرطانی سبب ورود پسری به اسم آگستیوس واترز می شود که باعث می شود زندگی هزل دوباره از نو نوشته شود...

خلاصه داستان : بازیگری به نام «نیکی گریس» (درن) دل باخته ی بازیگر مرد نقش مقابل خود، «دون برک» (تروکس) در فیلم جدیدش می شود. پس از چندی «گریس» در می یابد که زندگی او بر طبق وقایع فیلمی که در آن بازی می کند، پیش می رود...

خلاصه داستان : ابن فیلم به بررسی گذشته یک زن و ماجراهایی که برایش اتفاق افتاده و داستان هایی که برای زنده ماندش دارد میپردازد......

خلاصه داستان : در سال ۱۹۵۰ در شهری که تمام اهالی آن در یک معدن زغال سنگ کار می کنند، پسری بنام «هومر هیکام» (جیک گیلنهال) تنها انتخابی که برای شغل آینده اش دارد این است که همانند پدرش در معدن کار کند. اما در اکتبر ۱۹۵۷ که اولین ماهواره به فضا پرتاب می شود، همه چیز برای هومر تغییر می کند...

خلاصه داستان : داستان سریال که بر اساس دوران کودکی کمدین "بیل بور" می باشد، در مورد زندگی خانواده ای از قشر متوسط جامعه در دهه 1970 می باشد.

خلاصه داستان :راننده‌ای به دنبال انتقام از دلال مواد مخدری است که فکر می‌کند پسرش را کشته است.

خلاصه داستان :زن جوانی به نام ساوانا کنوپ شش سال خود را به جای نویسنده‌ای مشهور جا می‌زد...

خلاصه داستان :پس از اینکه دوست پسرش رابطه آنها را تمام می کند،شخصیت دیگر زنی با قلب شکسته بر فراز یک منطقه صنعتی پرواز کرده و نغمه عشق سر می دهد...

خلاصه داستان :«جفری بومانت» (مک‌لاکلان)، دانشجوی کالج، گوش بریده انسانی را در مزرعه‌ای متروک می‌یابد و همراه یک دختر دبیرستانی معصوم، «سندی ویلیامز» (درن) پی کشف معمای آن بر می‌آید...