خلاصه داستان : داستان گروهی از سربازان در طول یک شب می باشد که در جبهه ایتالیایی ها قرار دارند و ...

خلاصه داستان : حوادث عجیب و غریب در عمارت قدیمی اتفاق می افتد و خیلی زود معلوم می شود که چیزی مخوف در اتاق زیر شیروانی است.

خلاصه داستان : با اینکه «کریستی» در دوران کودکی از معلولیت شدید، رنج می‌برد اما به مرور زمان نشان می‌دهد روحیه‌ی سرسختی داشته و از هوش سرشاری نیز برخوردار است. او فقط می‌تواند از پای چپ خود استفاده کند و سعی می‌کند با استفاده از آن و از طریق هنر، افکار خو را به دیگران منتقل نماید.

خلاصه داستان : داستان در اواخر 1920 رخ می‌دهد. مردی سی ساله که کارخانه‌ای کوچک دارد در مراسم ترحیم دوست نزدیکی از حال می‌رود.

خلاصه داستان : دکتر "اوکانل" دندانپزشکیست که بوسیله موتور سیکلت خود از آمریکای جنوبی عبور می کند.او در یک گاراژ توقف کرده و با "استلا"،زنی که قرار است ظرف چند روز آینده ازدواج کند آشنا می شود.او می خواهد به همراه او به شهری دیگر برود تا یکی از دوستان قدیمی اش را ببیند و...

خلاصه داستان : پیش از تمام کردن بازسازی مسافرخانه خود، زنی در جستجوی مکانی برای گروهی غریبه به دیدن "بن ویلسون" و دخترش "هیلاری" می آید. چرا آنها در هتلی که در شهر قرار دارد نمی مانند، تنها یکی از سوالاتی است که "بن" از خود می پرسد و...

خلاصه داستان : زنی معتقد است با همسر آینده خود آشنا شده است، زیرا او را در رویاهای خود دیده است. آنها به سرعت با هم ازدواج کرده و به خانه مرد در شهر بازمی گردند. زن بر روی هر کسی که می بیند تاثیر عمیقی گذاشته و او را در زندگی و عشق خود راهنمایی می کند...

خلاصه داستان : گوها فیلمی تونسی – فرانسوی است. استارت پروژه را عمر شریف زد و اولین بار به وسیله کلودیا روانه سینما شد و ...

خلاصه داستان : «آدامز هانتر» (ویلیامز) جوانی ناآرام است که در یک کالج پزشکی مشغول تحصیل می شود، اما شیوه ی رسمی و برخورد سرد و حرفه ای پزشکان با بیماران را نمی پسندد و معتقد است که بیماران در رابطه ای این چنین با پزشکان، بهبود نمی یابند. او پس از اخذ مدرک و شروع طبابت، رابطه ی عاطفی و درمان روحی را نیز با تجویز دارو هم راه می کند و حتی گاهی اوقات به لودگی برای بیماران روی می آورد.