خلاصه داستان : «جونی» (میا واسیکفسکا) به همراه برادرش «لسر» (جاش هاتچرسون) که توسط تلقیح مصنوعی به دنیا آمده اند و همراه «ژول» (جولیان مور) و «نیک» (آنت بنین) زندگی میکنند، به دنبال پدر واقعی خود میگردند...

خلاصه داستان : داستان عاشقانه‌ای که میان یک بازیگر مرد جوان و ستاره‌ی زن هالیوودی رقم می‌خورد …

خلاصه داستان : این فیلم در مورد سه زن است: زنی ۵۰ ساله، دخترش که ۳۵ سال پیش به پرورشگاه سپرد، و زنی آفریقایی که به دنبال گرفتن سرپرستی فرزند خودش است...

خلاصه داستان : موفقیت و شهرت "جولیا لمبرت" ناگهان بسیار خسته کننده می شود.او عاشق "تام" جوانی آمریکایی شده و با او رابطه مخفیانه برقرار می کند.وقتی او متوجه می شود که عشق واقعی "تام" ستاره نوظهوری به نام "آویس کریکتون" است او نقشه ای طراحی می کند و...

خلاصه داستان : زن خانه دار کلر کوپر با خلبان پل کوپر و دختر کوچک خود با هم زندگیه خوبیو دارن تا زمانی که یک مرد غریبه وارد زندگی آنها می شود ...

خلاصه داستان : «لِستر» نزدیک به 14سال است که برای مجله‌ای مطلب می‌نویسد. او که از شرایط شغلی خود ناراضیست در زندگی زناشویی و خانوادگی خود نیز دچار مشکل می‌باشد و نمی‌تواند با همسر و دخترش ارتباط برقرار کند. درحالیکه «لِستر» انگیزه‌اش را کاملا از دست داده، به صورت اتفاقی با دیدن دختری نوجوان به نام «آنجلا»، به او علاقمند شده و انگیزه‌ای برای زندگی پیدا می‌کند.

خلاصه داستان : در باروک فرانسه، یک زن بیوه حقه‌باز و معشوقه اش با همدیگر شرطی می‌بندند. معشوقه که ولمونت نام دارد، شرط می بندد که می تواند او را اغفال کند، هرچقدر که میخواهد سرسخت باشد. اگه ولمونت موفق شود میتواند عشقش را به دست آورد و هرکاری دلش می خواهد بکند...

خلاصه داستان : داستان فیلم در سال ۱۸۸۸ می گذرد که در آن زمان سرخپوستها از زمین هایشان رانده شده اند و در این دوران چرای حیوانات در سراسر کشور امری قانونی است. باس (رابرت دووال) و چارلی (کوین کاستنر) آدمهای چندان درستکاری نیستند و گذشته ای تیره و تار دارند. باس یک گله دار سرسخت است که آسیب پذیری درونش را پنهان می کند و آرزوی یک زندگی امن و آرام را دارد. چارلی مدت ده سال است که با باس همراه می باشد و از نظر او، باس نه تنها رئیس او بلکه الگویش نیز هست...

خلاصه داستان : «اندرو شپرد» به اواخر اولین دوره اش بعنوان رئیس جمهور ایالات متحده نزدیک می شود. او همسرش را از دست داده و با دختر جوانش زندگی می کند. انتخاب شدن او در دوره بعدی نیز حتمی است، تا اینکه عاشق زنی بنام «سیدنی الن وید» می شود و رقیبش فرصتی برای کنار زدن او پیدا می کند...