خلاصه داستان : چارلی پس از اینکه اعانه‌هایی برای نوازندگان خیابانی آلمان جمع‌اوری می‌کند عازم کشور می‌شود. در آنجا او دختری را می‌یابد و او را از گروه کولی‌ها نجات می‌دهد ...

خلاصه داستان : چارلی یک آتش نشان است که همه کارها را اشتباه انجام می دهد. مردی رئیس آتش‌نشانی را قانع می‌کند که خانه‌ی در حال سوختنش را خاموش نکنند تا پول بیمه را دریافت کند، بی‌خبر از آنکه دخترش که معشوقه‌ی رئیس است طبقه‌ی بالای خانه است ...

خلاصه داستان : چارلی کارگر یک استودیو فیلم سازی است. کسی که به یک زن جوان کمک می کند تا کار پیدا کند، حتی زمانی که همکارانش علیه رئیس استبدادی شان اعتصاب می کنند...

خلاصه داستان : ولگرد کوچولو را گول می‌زنند که در یک فروشگاه بزرگ خود را جای یک بازرس مختلس جا بزند ...

خلاصه داستان : چارلی که شاگرد یک خیاط می باشد در حین اتو زدن شلوار کنت، آن را سوزانده و آتش می گیرد. خیاط دعوت‌نامه‌ی شامی به میزبانی دوشیزه ماندی‌بگز پیدا می‌کند و به جای کنت به مراسم شام می‌رود ...

خلاصه داستان : چارلی دستیار فروشگاهی است و یک رقیب دارد. او اخراج می‌شود و دوباره استخدام می‌شود. تقریباً همه چیز و خودش را در مغازه نابود می‌کند ...

خلاصه داستان : چاپلین بعد از کار و سرگرمی در رستوران و خوردن نهار خود تصمیم میگرد برای ورزش به اسکیت برود ...

خلاصه داستان : جنازه ی دکتر مونرو در خانه اش پیدا شده است. سه نفر درباره ی مرگ او شهادت می دهند.

خلاصه داستان : در جنگل ، "کرازیکات" گروهی گردشگر با زنبور های عسل خطرناکی مواجه می شوند که ...

خلاصه داستان : زوج جوانی با توجه به پدر عروس آزاردهنده‌ای تصمیم به فرار می‌گیرند. قطار مدت کوتاهی توقف کرده و مرد جوان فورا به دنبال مرد روحانی می‌گردد اما پیش از آنکه بتواند به قطار برگردد...