خلاصه داستان : دخترى به نام « ویریدیانا » ( پینال ) قرار است راهبه شود. او پیش از اجراى مراسم سوگند در صومعه به دیدار آخرین خویشاوند خود، مرد ثروتمندى به نام « دون خایمه » ( رى )، مى‏رود. « دون خایمه » خیلى زود جلب « ویریدیانا » مى‏شود. با این همه دست به خودكشى مى‏زند...

خلاصه داستان :دان لاچو پیرمردی پولدار و ضعیف است و نزدیک مرگ. 3 فرزند او، به خصوص دخترش به شدت منتظر مرگ او هستند تا ارث خود را بردارند و صاحب ثروت شوند...