خلاصه داستان : پارتیزانهایی که توسط افسران بریتانایی رهبری می شوند، تصمیم می گیرند فرمانده آلمانی کرت را ربوده و او را به قاهره منتقل کرده و موجب شکست اشغالگران شوند...

خلاصه داستان : « بوریس لرمونتوف » ( والبروك ) مدیر موفق برنامه‏ هاى نمایشى با « جولیان كراستر » ( گورینگ ) آهنگ‏ساز با استعداد در باله‏ ى جدیدى به نام « كفش‏هاى قرمز » هم كارى مى‏ كند . در این نمایش بالرین جوان اما خوش آتیه ، « ویكتوریا » ( شیرر ) ، نقش اصلى را اجرا مى‏ كند . « جولیان » و « ویكتوریا » دل باخته‏ ى یك دیگر مى‏ شوند و « لرمونتوف » دچار حسادت مى‏ شود...

خلاصه داستان :راننده کامیونی پول خلافی را در ماشین خود پیدا می کند. او ناخواسته خود را درگیر ماجرایی می بیند که باید از آن خلاص شود.

خلاصه داستان :زنی به نام "لورا" که از دست شریک قاتل و خلافکار سابقش، "هرمان" در حال فرار است، در یک کشتی باری کوچک به کاپیتانی فردی به نام "رولف" پنهان می شود. خدمه قایق، "جورج"، "دینا" و "براون" او را سریعا می پذیرند. اما، هرمان و هم پلیس به دنبال او هستند.

خلاصه داستان :داستان تبدیل شدن لیلی مارلین به چهره برجسته ارتش بریتانیا در شمال آفریقا.

خلاصه داستان :زیردریایی آلمانی به جزیره اورکنی در سال 1917 فرستاده می‌شود تا ناو بریتانیایی را نابود کند....

خلاصه داستان :داستان فیلم در مورد ربکا ست که نازه ازدواج کرده او عاشق موتورسواری و نماد آزادی و ارزش میداند شوهرش رو ترک میکند برای دیدن معشوقه اش ……