خلاصه داستان : در یک شهر کوچک اسپانیایی،گروهی از زنان تصمیم می گیرند شب کریسمس را با انسانها نیازمند جشن بگیرند.هر خانواده ثروتمند بایستی یک بیخانمان را در سر میز شام خود داشته باشد و...

خلاصه داستان : مردی بطور اتفاقی در یک باجه تلفن گرفتار شده و هیچکس موفق به آزادسازی او نمی شود...

خلاصه داستان : "دون آنسلمو"، مردی هفتاد ساله، نسبت به داشتن یک ویلچر موتوری علاقه مند شده و برای رسیدن به آن خود را به معلولیت می زند...

خلاصه داستان : "رادلفو" و "پتریتا" در دو گوشه متفاوت مادرید زندگی کرده و به دنبال پیدا کردن آپارتمانی کوچک برای خود هستند. اما حقوق کم آنها را از این کار باز می دارد و...