خلاصه داستان : "جی هارولد منرز" پسری ثروتمند و خوشگذران عاشق دختری از پائین شهر به نام "هوپ" می شود.به منظور جلب توجه "هوپ" او دست به کارهای عجیبی زده و به دردسر می افتد...

خلاصه داستان : مهمترین خانواده در هیکوری ویل،"هیکوریها" یعنی کلانتر "جیم" و دو پسرش "لئو" و "اولین" هستند.کوچکترین پسر او "هارولد" به اندازه کافی قوی نیست که بتواند با بردارانش رقابت کند به همین دلیل از عقل خود برای بدست آوردن احترام پدر و عشق "مری" استفاده می کند...

خلاصه داستان : "هارولد لمب" می خواهد به کالج برود و از این امر بسیار هیجان زده است.او روشی مخصوص برای معرفی خود در نظر دارد که در یک فیلم مشاهده کرده است.اما با وارد شدن به دانشگاه او مورد هجوم تمسخرهای دیگران قرار می گیرد.اما با کمک تنها دوستش "پگی" او تلاش می کند به محبوبیت دست یابد...

خلاصه داستان : دو مرد جوان، یکی ثروتمند و یکی از طبقه متوسط که عاشق زنی مشترک هستند تبدیل به خلبانان هواپیمای جنگی در جنگ جهانی اول می شوند...

خلاصه داستان : یک مرد جوان خجالتی ( Harold Lloyd ) که کاملا از حرف زدن با دختران عاجز هست تصمیم می گیرد که کتابی برای مجردان در مورد روابط دختر و پسر و اینکه چطور می شود که یک دوست دختر پیدا کرد، بنویسد ...