خلاصه داستان : خلافكارى به نام » دیو كانوى « ( فورد ) هر روز یك سیب از » آنى « ( دیویس )، پیرزن فروشنده ‏ى دورگرد و دائم ‏الخمر مى‏ خرد، چون تصور مى ‏كند كه با این كار خودش را از گزند مافیا در امان نگه مى‏ دارد. تا این كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با این تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى‏ خواهد به دیدنش بیاید. حالا » دیو « و عده‏ ى بسیارى دست به دست هم مى ‏دهند تا از » آنى « یك » خانم « بسازند.

خلاصه داستان : "شارلوت هولیس" پس از پیدا شدن یکی از اقوام گمشده و آشکار شدن رازی خانوادگی به جنون کشیده می شود و...

خلاصه داستان : « ایو هرینگتن » ( باكستر ) ، بازیگرى جوان و شیفته و واله‏ه ى دنیاى نمایش است كه یك شب با امید و آرزو خود را به رختكن ستاره‏ى بزرگ برودوی، « مارلو چانینگ » ( دیویس ) مى‌‏رساند، و یك داستان غم‏ انگیز و جذاب از زندگى خود را براى او و دوستانش تعریف مى‏‌كند...

خلاصه داستان : سر میز صبحانه، "جین" اعلام می کند که او و "رالف" هفته آینده ازدواج خواهند کرد. تنها چیزی که آنها می خواهند مراسمی کوچک با حضور خانواده خود و بدون تشریفات است. اما سر میز شام پدر و مادر "رالف" از مراسم مجللی صحبت می کنند و...

خلاصه داستان : یک کنت فرانسوی نقشه قتل همسرش را طراحی کرده و تلاش می کند یک معلم انگلیسی را که شباهت زیادی به او دارد مقصر جلوه دهد...

خلاصه داستان : "سارا" و "کرت میلر" به همراه سه فرزند خود پس از هجده سال زندگی در اروپا به خانه مادر خود در واشینگتن باز می گردند.کنتی رومانیایی که در آنجا زندگی می کند از طریق یکی از دوستان خود در سفارت آلمان متوجه می شود که "کرت" برای یک سازمان مخفی ضد نازی در آلمان کار می کند...

خلاصه داستان :« بیبى جین هادسن » در كودكى ستاره ‏اى مشهور بوده؛ در حالى كه اكنون خواهرش، « بلانش » ( كرافورد )، در سینما، بازیگرى تراز اول شده است. یك تصادف اتومبیل كه ظاهرا عاملش مستى « جین » بوده، باعث فلج شدن « بلانش » و پایان كارنامه‏ ى سینمایى او مى‏ شود ...