خلاصه داستان : دوازده سال پیش سانتانا برادرش جانی را بخاطر دزدیدن و به قتل رساندن دوست دخترش، زندانی می کند. اکنون رئیس بی چون چرای شهر سانتانا است و به نظر در امان. اما مدت زندان جانی به پایان رسیده است و بزودی به شهر بازخواهد گشت.

خلاصه داستان : ادمی سرگردان برای گرفتن انتقام همسر و دخترش به شهر کوچک باز می گردد.

خلاصه داستان : دو تفنگدار برای بدست اوردن یک جایزه بزرگ وارد یک شهر می شوند، اما در یک جنگ داخلی درگیر میشوند و...

خلاصه داستان : جو کلیفورد از عمویش معدن طلایی را به ارث می برد و برای پس گرفتن ان باز میگردد

خلاصه داستان : دو ماجراجو زندگی شخصی که بر پشتش یک نقشه گنج حکاکی کرده است را نجات می دهند. اما این گنج نیاز به یک نقشه دوم نیز دارد که بر پشت یک کلانتر حکاکی شده است.

خلاصه داستان : دو رفیق ماجراجو شاهد یک سرقت قطار می شوند و بعد از آن به دنبال طلای مسروقه رفته و همچنین هلن را هم می ربایند

خلاصه داستان :یک سرباز اتحادیه (شمالی) از اقدام به قتلی که سه نفر از افسرانی که در یگانش در جنگ به او خیانت کرده بودند، جان سالم به در می برد.

خلاصه داستان :کاپیتان رامیرز بی رحم برای بدست اوردن سنت خود همه را از دم تیغ میگذراند...