خلاصه داستان : ریچی یک مرد اسکاتلندی است که هیچ امید یا چشم اندازی برای آینده اش ندارد. او که از زندگی شهری خسته شده، به هایلند می رود تا یک کار غیرقانونی را به کمک دو دوستش شروع کند. ریچی در آنجا با دختری زیبا به نام بث که طرفدار سرسخت محیط زیست است آشنا می شود و…

خلاصه داستان : کریس مغرور ترین است که فقط می خواهد به مهمانی، میچ بچه گانه کالج 15 ساله است.

خلاصه داستان : بازیگر مشهور «بروس کمبل» به خاطر نقشی که در سری فیلم های ترسناک تخیلی بازی کرده است، اکنون توسط یک هیولای واقعی اشتباه گرفته شده و باید با او مبارزه کند...

خلاصه داستان : مکس و دوستش، که او را در پاریس دیدند، هم عاشق خدمتکار جدیدش می شوند.

خلاصه داستان : زمان انتخاب فرا رسیده است و علیرغم کوتاه بودن و ترس، جانی واکر که جالبترین امید فوتبال جوانان آمریکا است و معضلش این است که او کدامیک از دانشگاه هایی که برای او دعوتنامه فرستاده اند را انتخاب کند ...

خلاصه داستان : لهستان ، سال 1939 . « یوزف تورا » ( بنى ) بازیگر بسیار مشهور تیاتر و همسرش ، « ماریا » ( لومبارد ) كه در ورشو هم‏چون شمایلى ملى مورد تحسین است ، قرار است در نمایشى ضدنازى ظاهر شوند ، اما به دلیل سانسور این برنامه جاى خود را به اجرایى از « هملت » مى‏ دهد. « ماریا » تعلق خاطرى به « سوبینسكى » ( استاك ) ، خلبان جنگى جوانى پیدا كرده كه هنگام حمله‏ ى آلمان به لهستان به خدمت احضار مى‏ شود.

خلاصه داستان : مردی از یک خانواده ثروتمند با زنی خوش اخلاق، اما از خانواده ای کاملا غیرعادی نامزد می شود و ماجراهایی پیش می آید که...

خلاصه داستان : « آقاى دیدز » ( كوپر ) ، مرد ساده‏اى اهل شهرى كوچك ، میلیون‏ها دلار به ارث مى‏برد و تصمیم مى‏گیرد پولش را به نیازمندان ببخشد. وقتى به نیویورك مى‏رود ، عده اى انگل گردش را مى‏گیرند ، و زنى روزنامه‏نگار ( آرتور ) درباره‏ى او گزارش‏هایى مسخره چاپ مى‏كند...

خلاصه داستان : فابیوس شیفته ی شهر خود رم و معشوقه اش یعنی آمیتیس است. آمیتیس دختری جوان است که داستان های محلی از وجود یک آدمخوار در آن حوالی آشفته اش کرده است. او برای اثبات این که حرف هایش از روی نادانی نیست تصمیم به انجام کاری غیرمنتظره می گیرد.