خلاصه داستان : کاستیکا کاراتاسه یک کمدین و مدیر تئاتر است که قرار است برای ارتش آهنین و ارتش نازی آلمان نمایشی کمدی به راه بیندازد. یک روز قبل از اجرای نمایش کاستیکا را می ربایند و همکارش را به قتل می رسانند.

خلاصه داستان : وقتی که یک مرد مجبور می شود برای نجات جانش با درختی ازدواج کند تا مرگ او را تهدید نکند،اما مشخص می شود که این درخت روحی در تن دارد که …

خلاصه داستان : به منظور جلوگیری از حمله دشمنان به شهر «شش یال»، چند دوست تصمیم می گیرند شهر زیبایشان را ترک کنند و یک ماجراجویی طولانی مدت را آغاز کنند تا بتوانند جلوی این درگیری و جنگ را بگیرند. ولی در راه مشکلات زیادی برایشان به وقوع می پیوندد که موجب ناامید شدنشان می گردد …

خلاصه داستان : داستان عده ای که پی می برند فامیل یکی از دوستان شان برایش 3 میلیون دلار ارث باقی گذاشته است و همگی تلاش می کنند به این پول دست یابند.

خلاصه داستان : دو غریبه باهم آشنا می شوند و تصمیم میگیرند اوقات شان را در شهر با هم بگذرانند.

خلاصه داستان : برت ریگبی کارگر معدن است. همکارانش در اعتصاب به سر می برند. او از این فرصت استفاده می کند تا در معادن بخت خود را بیازماید.

خلاصه داستان : گرگی بدجنس در تلاش است بز جنگل و کودکانش را برباید و با یک کیسه طلا تعویض شان کند.

خلاصه داستان : کارلوس پسر جوان خانواده ای مرفه است که کاری جز خوشگذرانی و پول در آوردن ندارد. او تجارت فیلمسازی راه می اندازد ولی خیلی زود عاشق یکی از هنرپیشه ها می شود.

خلاصه داستان : تامی یک ملوان شاد است که دور دنیا سفر می‌کند. زمانی که از اسپانیا دیدن می‌کند با یک مبارز گاو وحشی اشتباه گرفته می‌شود.