خلاصه داستان : داستان در مورد "هارتلی" می باشد که توسط سازمان CIA ماموریت دارد تا شخصی را که امنیت اطلاعات ایالات متحده را به خطر انداخته را دستگیر کند ...

خلاصه داستان : داستان در مورد زنی است که به زور توسط گروهی مورد آزار قرار میگیرد و حال به همراه دوست پسر 23 ساله اش می خواهند از این اشخاص انتقام بگیرند و ...

خلاصه داستان : مردی بنام «فارمر» ( جیسن استاتهام )، برای انتقام مرگ پسرش و همینطور آزاد کردن همسرش که توسط موجوداتی بنام «کروگ» ها ربوده شده اش دست به کار می شود...

خلاصه داستان : مردی با یکی از کارمندانش رابطه عاشقانه برقرار کرده و او را به آپارتمانش دعوت می کند. زن به سرعت به قصد و نیت واقعی مرد پی می برد و...

خلاصه داستان : مردی به نام «اسمیت» (کلیو اوون) هنگام انتظار در ایستگاه اتوبوس و خوردن هویج شاهد تعقیب یک زن توسط مردی خشن می شود. مرد قصد دارد او را به قتل برساند، و بر زبان آوردن دشنامی به اسمیت سبب دخالت او می شود. اسمیت مانع از کشته شدن زن می شود، اما دوستان مرد از راه رسیده و تیراندازی به قصد کشتن زن و اسمیت آغاز می شود. همزمان زن کودک را به دنیا می آورد، ولی با وجود مهارت اسمیت هنگام فرار کشته می شود. اسمیت ناچار کودک را با خود می برد و زمانی که می فهمد آدم کشی به نام «هرتز» (پاول جیاماتی) و گروهش در صدد از میان بردن کودک نیز هستند، ناچار به حفظ او می شود و ...

خلاصه داستان : داستان در مورد کامل شدن ماه است و با این وجود حملاتی اغاز خواهد شد که برای ....

خلاصه داستان : «هنک دیرفیلد» کهنه سرباز جنگ ویتنام پیامی از طرف ارتش مبنی بر بازگشت پسرش از عراق و سپس ناپدید شدنش ‏دریافت می کند. هنک که یکی دیگر از پسرانش را سال ها قبل از دست داده، این بار برای یافتن دومی عازم محل ‏خدمت وی می شود. در آنجا با مراجعه به بخش گمشدگان اداره پلیس متوجه می شود که تشکیلات پلیس قادر به کمک به ‏او نیست، چون تحقیقات در مورد پرسنل نظامی فقط بر عهده ارتش است. اما اصرار او و اینکه نظامی ها در حال ‏مخفی کردن چیزی هستند، توجه کارآگاه «امیلی سندرز» را جلب می کند. پس از یافته شدن جسد تکه تکه شده «مایک ‏دیرفیلد» ارتش با اعلام اینکه جسد در محدوده منطقه نظامی یافته شده، پرونده را از دست سندرز خارج می کند. اما ‏پرس و جو از افراد محلی توسط هنک دیرفیلد که موفق شده موبایل پسرش را از کمد وسایل وی در پایگاه کش برود، ‏او را به سوی سرنخ هایی هولناک درباره چگونگی مرگ پسرش راهنمایی می کند... ‏

خلاصه داستان : سه داستان همزمان از سه خانواده مختلف در سه شهر مختلف از شمال کالیفرنیا...

خلاصه داستان : درست پس از پیروزی نیروهای متفقین در اروپا، کنفرانس پتسدام برگزار می شود. «جیک» (کلونی) یک نظامی امریکایی که سال ها قبل نیز مدتی در برلین زندگی کرده، با هواپیما وارد آلمان می شود تا درباره ی این کنفرانس مطلب بنویسد. اما دیری نگذشته که گذشته ی «جیک» خود را به شکل و شمایل یک زن به رخ او می کشد. این زن، «لنا» (بلانشت)، حالا در ویرانه های برلین خیابان گردی می کند.