خلاصه داستان : آخرین گردهمایی گروه Pink Floyd در فستیوال 8 . سال 2005 .

خلاصه داستان : یک مامور فردال به قتل می رسد و "دریک ون" ماموری مخفی برای بازگردانی سلاحهای سرقت شدن و یافتن قاتل عازم می شود."اندی فیلدر" مرد خانواده و یک دندانپزشک است که عازم یک کنفرانس می شود.این دو با هم برخورد می کنند و...

خلاصه داستان : دختری هجده ساله به نام «مگی پیتن» (لوهان) عاشق شرکت در مسابقات رانندگی است، اما پدرش «ری» (کیتن) که خودش قهرمان سابق رانندگی با اتوموبیل های دست دوم است، او را اکیدا از این کار منع کرده است. «ری» برای خرید هدیه ی تولد «مگی»، او را به مرکز فروش اتوموبیل های دست دوم می برد و «مگی» مجذوب یک فولکس واگن درب و داغان مدل 1963 می شود و آن را می خرد. خیلی زود روشن می شود که نام آن فولکس قراضه «هربی» است و قابلیت های جادویی دارد...

خلاصه داستان : "کی اوکانر" خبرنگار مشهوری است که واقعیت پنهان یک اتفاق قدیمی را در مورد پیدا شدن جسد یک زن در هتل پیدا می کند و ...

خلاصه داستان : فیلم، داستان مردی جوان را روایت می کند که خاطراتی از دوران کودکی اش درباره اتفاقات وحشتناکی که در اتاق خود تجربه کرده است را به یاد می آورد. او به خانه باز می گردد تا با ترس‌هایش روبرو شود و...

خلاصه داستان : آنجیلی همراه با والدینش در کانادا زندگی می کند، ارتباطش با موسیقیدان راج را از والدینش پنهان می کند که ...

خلاصه داستان : برلین، زمان حال. شوهر «کایل پرات» (فاستر) می میرد و «پرات» قصد دارد هم راه با «جولیا» (لوستن)، دختر هفت ساله اش و تابوت شوهرش به امریکا برگردد. «کایل» و «جولیا» در هواپیما به خواب می روند. اما وقتی «کایل» بیدار می شود، می بیند خبری از دخترش نیست. ظاهرا نام «جولیا» در فهرست مسافران نبوده و هیچ یک از خدمه و مسافران او را ندیده است. یکی از محافظ های پرواز (سارسگارد) نیز می گوید که اصلا «جولیا» هم راه با پدرش درگذشته و ادعا می کند که «کایل» عقل خود را از دست داده است...

خلاصه داستان : "فلیکس" معماری که به تازگی از دوست دختر خود جدا شده و در عمارتی بزرگ در بارسلونا مستقر شده متوجه می شود خانه اش مکانهای زیادی برای مخفی شدن دارد.اما آیا مکان کافی برای مخفی شدن شخص دیگری وجود دارد؟یا او خیالاتی شده است؟

خلاصه داستان : این فیلم که بر اساس یک رمان ساخته شده، داستان پنج خواهر را روایت می کند که در انگلستان زندگی می کنند. با آمدن یک مرد ثروتمند جوان، «آقای بینگلی» و دوستش «آقای دارسی» به محله‌ی آن‌ها، زندگی این خواهران زیر و رو می شود.