خلاصه داستان :هنگامی که نمایش تلویزیونی مورد علاقه خود را لغو می شود، اشتباه اشتباه خودکشی می شود.

خلاصه داستان :در اواخر قرن ۱۶ در لندن نمایشنامه نویس فقیر و جوانی به اسم ویلیام شکسپیر مشغول کار بر روی آخرین نوشته اش «رومئو و ژولیت» می باشد. اما کار او کند پیش رفته و در واقع او هنوز نتوانسته حتی یک خط هم بنویسید. ویلیام در یک آزمایش برای انتخاب هنرپیشه نقش رومئو یک هنرپیشه جدید و با استعداد که پسر جوانی به اسم توماس است را انتخاب می کند. ویلیام پس از چندی دختر جوان و زیبایی به اسم ویولا را در همان خانه مجللی که توماس درآنجا زندگی می کند ملاقات می نماید. او به ویولا علاقمند می شود واینامر او را ترغیب برای نوشتن داستانش می کند. اما بزودی او متوجه میشود که توماس همان ویولا است که با تغییر قیافه وارد نمایش شده است. ویولا قبلاً قول ازدواج به لرد سنگدل را داده و ملکه الیزابت نیز بر این ازدواج تاکید دارد اما عشق میان ویل و ویولا رفته رفته بسیار عمیق گشته و بنابراین مخفیانه به رابطه با هم ادامه می دهند و ویولا همچنان نقش رومئو را برای نمایش تمرین می کند.

خلاصه داستان :گروهی تلاش می‌کنند مواد مخدری دزدیده شده را بفروشند اما گیر می‌افتند....

خلاصه داستان :سیمبا و نالا صاحب یک دختر بنام کیارا شدند. تیمون و پومبا به عنوان مراقب این بچه انتخاب شدند اما کیارا از دست آنها به راحتی فرار می کند و به سرزمین های ممنوعه پا می گذارد. او در آن سرزمین با بچه شیری به نام کوو آشنا شده و با یکدیگر دوست می شوند. اما او و والدینش نمی دانند که کوو پسر زایرا است. او قصد دارد کوو را با سرنگونی سیمبا به پادشاه تبدیل کند...

خلاصه داستان :پاتولوژیستی جوان به دنبال جواب مرگ مرموز دوستش است و به زودی رابطه‌ای بین ویدئویی نفرین شده و مرگ او می‌یابد....

خلاصه داستان :پدر مایکل مک کینون از انگلستان به بوستون سیرکا می‌رود. به دلایل نامعلومی او از آرتور و الینور که از جمله کلیسا روندگان مشهور هستند اجتناب می‌کند.

خلاصه داستان :مکس گزارشگر مطرحی است و ازدواجش با سم در حال سرو سامان گرفتن است. اما او مطمئن نیست که سم همسر مناسبی برایش است یا نه.

خلاصه داستان :شش دانشجوی کالج به نوبه خود اشتباه می گیرند و خود را در یک شهر روستایی بی نظیر از دست داده اند ... تنها برای کشف این که محل سکونت فریبکارانه آرام کشتن فرزندان تحت کنترل نیروهای شیطانی را پنهان می کند.

خلاصه داستان :در ایستگاه رادیویی در قطب جنوب، شیطانی قدیمی ظهور می‌کند و آماده حمله به افراد یک تیم نظامی می‌شود.