خلاصه داستان : درباره یک گروه راک روسی است که بعد از کلی مشقت و سختی توانست در فنلاند جایی برای ارائه موزیک خود پیدا کند…

خلاصه داستان : "رومئو اسکاگز"، یک مواد فروش گردن کلفت تصمیم میگیرد از حرفه اش کنار بکشد و زندگی جدیدی را با دوست دخترش آغاز کند. اما بزودی در می یابد که بیرون رفتن از این کار سخت تر از وارد شدن به آن است...

خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد یک مرد جوان گرسنه، بی خانمان، فاصله گرفته از اجتماع و بیگانه با تمدن است که در کوچه خیابان های یک شهر ناشناس روسیه زندگی می کند...

خلاصه داستان : وقتی «دانته هیکس» (اوهالوران) مجبور می شود در روز استراحتش، شیفت فروشندگی را در «کوییک استاپ» به عهده بگیرد، سعی می کند - اگرچه با اکراه - وظیفه ی فروشندگی کم اجر خود را با قابلیت هر چه تمام تر انجام دهد. در همین حال «رندال» (آندرسن)، دوست صمیمی اش در مغازه ی نوار ویدئو فروشی کناری مشغول به کار است. نگرش تحقیرآلود «رندال» به کار درست در نقطه ی مقابل تلاش «دانته» است.

خلاصه داستان : وقتی پلیس متوجه می شود یکی از آدمکشهای مافیا به خانه کناری خانواده "رابینسون" نقل مکان کرده تصمیم می گیرند آنها را تحت نظارت خود قرار دهند.به همین دلیل آنها تصمیم می گیرند وارد خانه آنها شوند و "جک استون" سرسخت مسئول این پرونده می شود و...

خلاصه داستان : هالیوود، سال 1951. «ادوارد د. وود جونیر» (دپ)، کارگردان فیلم های کم هزینه سعی می کند به هر طریقی فیلمی با شرکت دوستش، «دولورس فولر» (پارکر) بسازد. «وود» با «بلالوگوسی» (لندو)، بازیگر قدیمی فیلم های ترسناک که اینک به مرفین معتاد شده، ملاقات می کند و درصدد ساختن فیلمی با شرکت «لوگوسی»، «دولورس فولر» (پارکر) و یک کشتی گیر سوئدی سنگین وزن به نام «تور جانسون» (استیل) برمی آید.

خلاصه داستان : سه خواننده- «تیک / میتسی» (ویوینگ)، «آدام / فیلیشیا» (پپرس) و «برنادت» (استامپ)- سوار بر اتوبوس مدرسه ی پر نقش و نگاری که «پریسیلا» نام دارد، به مناطق دور افتاده ی صحرای استرالیا می روند و برنامه اجرا می کنند.

خلاصه داستان : فیلم بر روی سه شهروند که ناخواسته در یک آپارتمان مشترک ساکن می شوند تمرکز می کند.”می” یک مامور مشاور املاک که از شغلش برای روابط نامشروع خود استفاده می کند،”آه جونگ” معشوق فعلی او و “هایسو آنگ” که کلید آپارتمان را ربوده و وارد آن می شود...

خلاصه داستان : جیمی دولان مربی بسکتبال دانشگاه است که به دنبال یک ترفیع بزرگ است. برای تحقق این امر او باید یک حرکت چشمگیر انجام دهد. او راهی آفریقا می شود تا "صالح" بسکتبالیستی که در تلویزیون درباره او شنیده است را پیدا کند...